طبق گفته اکثر کتابها و محققان ۴۰ تا ۶۰ درصد فعالیتهای روزانه ما بر اساس عادتها شکل گرفتهاند. به نظر خودم زمانی که دچار روزمرگی و تکرار شدهاید احتمالا این عدد به ۹۰ درصد رسیده است. حالا اینکه چرا مغز سعی میکند اکثر کارها را به عادت تبدیل کند رو در پست دیگری راجبش صحبت میکنیم. اما موضوع مهم این هست که ببینم این درصد عادت به چه کارهایی اختصاص یافته است.
معمولا عادتها کارهایی خیلی خیلی ساده هستند. مثل مسیرهایی که هر روز طی میکنیم یا زمانهایی که ناخوداگاه سراغ گوشی میرویم و قفل صفحه را باز میکنیم و گاهی سراغ شبکههای اجتماعی خود میرویم. نوع نشستن ما نوع حرف زدن و حتی نوع نگاه ما به اطراف هم بر اساس عادت هستند.
فردی که روزانه یک ساعت کتاب میخواند یا فردی که ساعت خاصی بیدار میشود یا میخوابد هم بر اساس عادت آن فرد هست. حتی مدت تماش آموزش یا فیلم هم بر اساس عادت ما شکل گرفته است.
تغییر عادتها خیلی سخت هست. از بین بردن آنها کاری تقریبا غیر ممکن است. البته اگر زمان زیادی از ایجاد آن نگذشته باشد زود هم قابل تغییر یا فراموشی است. اضافه کردن عادت و گاهی عادت جدید جایگزین عادت دیگری میشود کاری بسیار راحت تر از حذف و تغییر عادتی هست.
اما در هر صورت ابعاد مختلفی در هر عادت وجود دارد که خیلی مهم هستند و گاهی نیاز به شرایط خاصی نیز وجود دارد که بدون آن ها اضافه کردن غیر ممکن میشود.

یک مثال ساده: شما میخواهید روزانه ۵ دقیقه نرمش داشته باشید. لازم است زمان مناسب در نظر بگیرید که هر زمانی پس از بیداری بسیار مناسب است. حالا کافی است یک اهنگ انرژی بخش نیز از قبل آماده کرده باشید و چند حرکت ساده ورزشی قابل اجرا در یک مکان ثابت را انجام دهید، به همین سادگی. در آخر هم بروید سراغ صبحانه.
نکته مهمی که در ایجاد این عادت وجود دارد اول اینکه زمان برای شروع را خیلی خیلی کم در نظر میگیریم چیزی که از شنیدنش خندهمان بگیرد اره درست هست. پس از ۴ هفته میتوانید این زمان را خیلی کم کم افزایش دهید.
نکته دوم که آن هم بسیار مهم هست اتصال عادت به یک رویداد. ما عادت رو به زمان بیدار شدن متصل کردیم. یک لنگرگاه خوب
نکته سوم باید یک جایزه نیز در نظر بگیرد جایزه حتی میتواند گفتن یک کلمه باریکلا کارت عالی بود هم باشه ما اینجا صبحانه رو قرار دادیم. خوراکی جزو بهترین جایزهها هست همیشه.
البته که ساخت عادت در کلمات شاید اینقدر ساده باشد اما در اجرا ممکن است شکستهای زیادی بخورید. برای شروع میتوانید سه عادت خیلی ساده انتخاب کنید و یک هفته آن را اجرا کنید و هر کدام را که نتوانسید به خوبی پیش ببرید بررسی کنید که مشکل کار چه بوده. ایا به میزان لازم ساده و راحت نبوده ایا لنگرگاه خوبی داشته و اینکه جایزه مناسبی در نظر گرفتهاید.
لازم هست بگویم که این نکتهها بیشتر برای ریزعادتها جواب میدهد که به نظر من ریزعادتها عادتهای اصلی را شکل میدهند. ولی برای یک عادت اصلی مثلا رفتن به باشگاه یا کتابخوانی روزانه حداقل ۱ ساعت نیاز به یک آمادگی ذهنی خوب و ایجاد شرایط مناسب نیز هستند.
مثلا در ورزش و به باشگاه رفتن نیاز هست ابتدا به این باور رسیده باشید ورزش کردن نیاز بدن من هستش و سلامتی من در کهن سالی را تضمین میکند. همینطور همراه مناسب که به عنوان اهرم باشد نیز کمک کننده هست. خرید وسایل نیز تاثیر گذار هست و در آخر به این نتیجه رسیده باشید که دیگر نمیخواهید در این شرایط باشید. به عنوان مثال چاقی یا لاغری و میخواهید به یک بدن متناسب دست پیدا کنید.
یک مثال دیگر بزنم از عادتی که برای ما شکل گرفته و این پست رو به اتمام برسانم.
داشتم پادکستی راجب شرح اینستاگرام گوش میدادم که گوینده میگفت زمانی که میخواستند در اینستاگرام به ایده ساخت استوری برسند به این فکر میکردند که چه کاری انجام بدهیم که کاربران هر روز اپلیکیشن را چک بکنند و سپس به این نتیجه رسیدن عکسهایی که پس از زمانی پاک میشوند باعث میشود روزی یکبار مردم اینستاگرام رو چک بکنند تا تصاویر را از دست ندهند و به این شکل استوری ساخته شد. همین مورد در اینستاگرام باعث شده ما روزانه چندین بار این اپلیکیشن را بررسی بکنیم.
حالا برای حذف این عادت کافی است عدد افرادی که دنبال میکنید را زیر ۲۰۰ عدد بیاورید که میتوانند دوستان و افراد خیلی مهم باشند. پیج هایی که گاهی مناسب هستند رو میتوانید پستهای آنها را سیو کنید. حالا در طول روز هر بار به اینستاگرام سر میزنید استوری یا پست جدیدی وجود ندارد و کم کم باعث میشود کمتر سراِغ آن بروید. این راهکار از تمام راهکارهای موجود کارآمدتر هست تنها بدی آن این است که باید افرادی خیلی کمی را دنبال کنید ولی زمان ارزشمندتر هست و فکر میکنم همین ۲۰۰ نفر هم زیادی هستند. بستن استوری بعضی افراد نیز کمک کننده هست.