این متن از طرف خودم نیست و نوشته خانم ناهید مزیدی در اینستاگرام است. فکر میکنم خیلی ما مردم بهش نیاز داریم خیلی خیلی زیاد. یکم طولانی هست اما ارزش چند بار مطالعه رو دارد!

معمولا چون:
تجربه کردید؟
یعنی اگر هر پدر و مادری، مشتاقانه بشینه به حرفهای بچهاش خوب گوش بده و منطقی باشه و خودخواهانه جواب نده، فرزندش احساس میکنه شنیده شده و حتی فارغ از نتیجه و جواب والدینش، تا حد زیادی احساس خوب و آرامش خواهد داشت.
حالا اگر نتیجه دلخواه باشه چه بهتر! اگر نه، دستکم مکالمه و مذاکره برابر و منصفانه اتفاق افتاده و این عالیه!
هر نوع رابطهای تلاش دوطرفه میخواد، اما رابطه والد و فرزند یکم فرق داره. پدر و مادر بزرگتر و با تجربهترن; نقش انتقال دانش و تجربه و در عین حال وظیفه ارائه مجموعهای از خدمات به فرزندشون رو بر عهده دارند. بعلاوه قدرت و اختیارات مالی بیشتری دارند.
بنابراین باید صبورتر و خویشتندارتر و متواضعتر باشن. باید شنوندههای خوبی باشن، منطقی باشن و …. خلاصه باید در عمل بهتر باشن تا هم رابطه بهتری شکل بگیره، هم مسائل بهتر و زودتر حل بشه هم بچهها ازشون یاد بگیرن و تمرین کنن و اینطوری بار بیان!
این در نهایت به نفع همه است! اما ….
اما اگر پدر و مادر به خواستههای فرزندانشون اساساً اهمیت ندن، حرفهاشون رو خوب نشنون و یا بین بچههاشون تبعیض قائل بشن، بچهها اولا الگویی برای رفتار درست و گفتگوی سالم نخواهند داشت و ثانیاً از والدین و خواهر و برادری که موقعیت بهتری دارن خشمگین و حتی متنفر خواهند شد.
و این به ضرر همه است!
هیچ پدر و مادر خوبی، بچههاش رو دور نمیندازه. شاید حتی گاهی از شکایتهای بچههاش خسته بشه، حتی گاهی خواستههاشون به نظرش غیرمنطقی بیاد و کلافه بشه، خامی کنه و زود از کوره در بره،اما … باز خودش رو جمع و جور میکنه و موقعیتش یادش میاد و صبور و سخاوتمند میگه: بیا جانم! بیا بشین ببینم چی میگی! من میشنوم و هرکاری ازم بر بیاد میکنم! تو یه قدم بردار، منم چند قدم برمیدارم!
چیزی کمتر از این در شأن پدر و مادر نیست و هر والدی که کمتر از این باشه، موقعیتش رو نشناخته که عاقبتش ضرر و آسیب برای همه است!
پدر و مادری که شان و موقعیت و وظایفش رو بشناسه، میتونه هر بحرانی رو توی خانوادهاش درست مدیریت کنه و خانواده رو بسلامت ازش بگذرونه!
هر رابطهای نیاز به تلاش و صبر و فداکاری و تواضع داره، مخصوصا از طرف بزرگتر و قویتر!
رابطه دولت و ملت هم همینه!
اگر چه ساده نیست و کلی پیچیدگی و ظرافت و دردسر داره، اما تجربههای موفقی در دنیا نشون میده که شدنیه!

از اینکه پدر و مادرتون حرف خواهر و برادری که فکر میکنید تند و تیزن رو بشنون، ناراحت نشید! تشویقشون کنید به شنیدن همه! به دوست داشتن همه! به عقلانیت بجای تعصب و جانبداری مطلق! خانواده، خانواده است! خاوادهای که بحرانها رو عاقلانه مدیریت کنه و بگذرونه، یعنی سیستمش درست کار میکنه و رشد میکنه و به نفع همه است! اگر نه، در درازمدت، همه آسیب میبینن! باور کنید!
الان وقت امتحانه! اونچه که درباره رشد فردی و اخلاق و موفقیت و خوشبختی و خودراهبری میخونیم، اونچه از مطالعه و تفکر و تجربه زندگی خودمون و دیگران یاد میگیریم، هر از گاه به آزمونهای بزرگی گذاشته میشه!
جایی که باید مکث کنیم، صبر کنیم،تکتک افکارمون رو از اول ارزیابی کنیم، اصول اخلاقی رو در نظر بگیریم، پذیرای دیگران باشیم و …. به راحتی هر چیزی رو بر دست و زبانمون جاری نکنیم!
«پدرم/ مادرم/خانوادهام به حرفهام گوش نمیدن و درکم نمیکنن همسر میخواهد منو عوض کنه به زور. بچههام باهام نامهربونن. مادرم به نیازهام توجه نمیکنه، پدرم حمایتم نمیکنه. هیچ دوستی ندارم چون با اطرافیانم متفاوتم.»
و رنج شما بیشتر اوقات محصول چند چیز هست:
«اصرار شما بر باورهای خود، اصرار دیگران بر باورهاشون، پذیرفته نشدن شما از سوی دیگران و یا نپذیرفتن دیگران.»
آدم، آدمه! احساس، احساسه! خواسته، خواستهس! پذیرش، پذیرشه! بازی نکنیم! بهانه نیاریم!
از اونهایی نباشیم که میگن« همسرم باید منو همینطوری بپذیره، ولی خودش باید مطابق میل من عوض بشه، چون عیب اون بزرگتره!»
یا اونهایی میگن« چون خواستههای من رو دیگران تایید میکنن پس مهمتر از خواسته کسانیه که پشت و پناهی ندارن!»
حواسمون باشه! به نیتهامون! به بارهامون! به مدیریت احساساتمون! به انتخابهامون!
حتی اگر فرزندان این سرزمین، از خواهر و برادرهاتون که دارن توی خیابون فریاد میزنن دلخورید، مکث کنید! صبر کنید! پدر و مادرتون رو تشویق کنید به شنیدن و دوست داشتنشون! نه به تنبیه و طردشون!
خواهر و برداری که طرد بشه، فراموش نمیشهها! داغ روی دل میشه! گذشته تلخ میشه! و گذشته، بالاخره یک روز برمیگرده و شکارمون میکنه!
الان وقت امتحانه! بزودی میگن: برگهها بالا!